اگر تاریخ تبلیغات در ایران و شکلهای آگهیهای تبلیغاتی را دنبال کنیم، دیوارکوبها اولین اونها به حساب میآن. البته احتمالاً جارچیها پیشتر از دیوارکوبها مشغول تبلیغات بودن، اما دیوارکوبها اولین رسانهی تبلیغاتیِ مکتوب در ایران به شمار میرن. بعدترها آگهیها از دیوارها به نشریهها نقل مکان کردن.
در عهد قاجار آگهیها اسمهای مختلفی داشتن: اعلامنامه، اشتهارنامه، انتشارنامه، اعلاننامه و اعلان؛ که جز «اعلان» بقیه در بین مردم مقبول نیفتادن. اما سال ۱۳۱۴ که فرهنگستان ایران تشکیل شد، کلمهی فارسیِ آگاهی جایگزین کلمهی عربیِ اعلان شد. همون موقعها، سرپاس مختاری، رئیس وقت شهربانی، از رئیسالوزرا خواست کلمهی آگاهی رو بهجای اعلان استفاده نکنن، چون این کلمه «جهت تأمینات ادارهکل شهربانی تعیین شده است»؛ بعد از این نامه و دستور نخستوزیر وقت، واژهی «آگهی» بهجای آگاهی تعیین و فوری ورد زبون مردم شد.
اولین آگهیها در تاریخ تبلیغات ایران دو نوعِ دولتی و غیردولتی داشتن. آگهیهای دولتی که زبان و ویژگیهای مشخصی داشتن و خلاقیتی درشون احساس نمیشد.
اما آگهیهای غیردولتی: از سالهای ابتداییِ صدور فرمان مشروطیت تا شهریور ۱۳۲۰ و بعدش شکل منظوم آگهی رواج و محبوبیتی خاص داشت و حتی هنوز هم همهپسند و مطلوبه.
مثلاً این اگهی ناشی از جوشش خلاقیت در حسنآقای صداقته:
با عقلا راه رفاقت بگیر
دوست بافهم و لیاقت بگیر
گالش و خرازی و جوراب را
از حسنآقای صداقت بگیر
یا این یکی؛ تبلیغِ نگارستان آرام معروف به نورافشان با آدرس و اطلاعات دقیق:
در خیابان ارک نقاشی است
نامش آرام و کنیه نورافشان
میزند بر نگارخانهی چین
طعنه، نقش و نگار آن دکان
به تماشای آن نگارستان
مانی آورده سر ز قبرستان
از طرفی سفارشگیران آگهی هم برای تشویق کاسبان همچین اشعار فاخری میسرودن:
ای صاحب آگهی که ناآگاهی
وز بهر متاع، مشتری میخواهی
گر آگهیات به قالب شعر رَوَد
محبوب قلب جملهی خلق شود
خلاصه، از همان زمانها طبع شاعری ایرانیان بهخوبی به خدمت تبلیغات دراومد.